قسولیدونلغتنامه دهخداقسولیدون . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) کاکنج است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به قسولیدوس شود.
قسولیدوسلغتنامه دهخداقسولیدوس . [ ق ُ ] (معرب ، اِ) دوائی است که آن را کاکنج گویند، و عروس درپرده همان است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به قسولیدون شود.