لغتنامه دهخدا
قشارکندر. [ ق َ ک ُ دُ ] (اِ مرکب ) صفایح باریک کندر است شبیه به پوست ، و او را از کندر لطیف تر دانسته اند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). آرد کندر که از سودن به یکدیگر پیدا شود. طبیعت آن گرم و خشک بود در دویم و در وی قبضی قوی بود، چون بر جراحتهاپاشند گوشت برویاند و اگر بر ریشهای دشوا