خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
قضایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
قضایی
/qazāy(')i/
معنی
مربوط به قضا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
judicial, juridical, legal
-
جستوجوی دقیق
-
قضایی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به قضا) [عربی. فارسی] qazāy(')i مربوط به قضا.
-
قضایی
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . قضائی ] (ص نسب .) منسوب به قضا، مربوط به داوری و قضاوت .
-
قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
judicial, juridical, legal
-
قضایی
دیکشنری فارسی به عربی
سلطة القضائية , قضائي
-
واژههای مشابه
-
judicial survey
برداشت قضایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] برداشتی که به حکم دادگاه برای رفع اختلاف ملکی انجام میشود
-
کارشناس قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
jurist
-
دادگاه قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
law court
-
دستگاه قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
judicatory
-
صلاحیت قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
jurisdiction
-
حوزه قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
judicature, jurisdiction, venue
-
رویه قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
precedent
-
پلیس قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
bailiff
-
محکمه قضایی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
court, judicatory
-
دعوی قضایی
دیکشنری فارسی به عربی
مقاضاة