قطیعه ٔ ربیعلغتنامه دهخداقطیعه ٔ ربیع. [ ق َ ع َ ی ِ رَ ] (اِخ ) منسوب است به ربیعبن یونس دربان و مولای منصور و پدر فضل وزیر منصور. این قطیعه در کرخ بغداد واقع است و گروهی از محدثان به آن منسوبند. (معجم البلدان ).
قطیعیلغتنامه دهخداقطیعی . [ ق َ ] (اِخ ) اسماعیل بن ابراهیم بن معمر. یکی ازروات ثقه و بغدادی است . گویند وی به قطیعه ٔ ربیع منسوب است . (معجم البلدان ). رجوع به قطیعه ٔ ربیع شود.
قطیعه ٔ فقهاءلغتنامه دهخداقطیعه ٔ فقهاء. [ ق َ ع َ ی ِ ف ُ ق َ ] (اِخ ) در کرخ واقع است و محدثانی بین آن و قطیعه ٔ ربیع ساکنند. (معجم البلدان ).
قطیعهفرهنگ فارسی عمید۱. جدایی؛ بریدگی.۲. (اسم) وظیفه.۳. (اسم) قطعۀ ملک یا زمین که به کسی واگذار کنند که از درآمد آن زندگانی کند.
قطیعهفرهنگ فارسی معین(قَ عَ یا عِ) [ ع . قطیعة ] (اِ.) 1 - جدایی ، بریدگی . 2 - گلة گاوان و گوسفندان . 3 - لشکر. 4 - قطعه ای از زمین و ملک که به کسی واگذارند تا از آن امرار معاش کند. ج . قطایع .
قطیعهفرهنگ فارسی عمید۱. جدایی؛ بریدگی.۲. (اسم) وظیفه.۳. (اسم) قطعۀ ملک یا زمین که به کسی واگذار کنند که از درآمد آن زندگانی کند.
قطیعهفرهنگ فارسی معین(قَ عَ یا عِ) [ ع . قطیعة ] (اِ.) 1 - جدایی ، بریدگی . 2 - گلة گاوان و گوسفندان . 3 - لشکر. 4 - قطعه ای از زمین و ملک که به کسی واگذارند تا از آن امرار معاش کند. ج . قطایع .