قفسهلغتنامه دهخداقفسه . [ ق َ ف َ س َ / س ِ ] (اِ) قفس کوچک . (ناظم الاطباء). || گنجه . اشکاف . دولاب .- قفسه ٔ منار ؛ سطح مشبک بالای منار که مؤذن در آنجا می ایستد. (ناظم الاطباء). نشیمنی که بالای منارباشد، و آن را گلدسته نیز گوین
قفصهلغتنامه دهخداقفصه . [ ق َف َ ص َ / ص ِ ] (اِ) دولابچه . اشکاف . قفسه : تا بر کنگره و قفصه نرسند خود را به یکدیگر ننمایند.(ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 142). و رجوع به قفسه شود.
قفصةلغتنامه دهخداقفصة. [ ق َ ص َ ] (اِخ ) شهری است کوچک در افریقیه از توابع زاب کبیر در جرید، و تا قیروان سه روز مسافت دارد. (معجم البلدان ).
قفسهفرهنگ فارسی عمید۱. وسیلهای بهصورت طبقهطبقه برای گذاشتن کتاب یا چیزهای دیگر.۲. آنچه مانند قفس باشد.⟨ قفسهٴ سینه: (زیستشناسی) قسمت بالای بدن انسان از زیر گردن تا بالای شکم شامل دندهها که قلب و ریتین در آن قرار دارد؛ قفس سینه؛ صندوقۀ سینه.⟨ قفسهٴ صدری: = ⟨ قفسه سینه
stackدیکشنری انگلیسی به فارسیپشته، دسته، دودکش، توده، بسته، خرمن، کومه، قفسه کتابخانه، انباشتن، پشته کردن، کومه کردن، خرمن کردن، توده کردن
stacksدیکشنری انگلیسی به فارسیپشته ها، پشته، دسته، دودکش، توده، بسته، خرمن، کومه، قفسه کتابخانه، انباشتن، پشته کردن، کومه کردن، خرمن کردن، توده کردن
قفسهلغتنامه دهخداقفسه . [ ق َ ف َ س َ / س ِ ] (اِ) قفس کوچک . (ناظم الاطباء). || گنجه . اشکاف . دولاب .- قفسه ٔ منار ؛ سطح مشبک بالای منار که مؤذن در آنجا می ایستد. (ناظم الاطباء). نشیمنی که بالای منارباشد، و آن را گلدسته نیز گوین
قفسهفرهنگ فارسی عمید۱. وسیلهای بهصورت طبقهطبقه برای گذاشتن کتاب یا چیزهای دیگر.۲. آنچه مانند قفس باشد.⟨ قفسهٴ سینه: (زیستشناسی) قسمت بالای بدن انسان از زیر گردن تا بالای شکم شامل دندهها که قلب و ریتین در آن قرار دارد؛ قفس سینه؛ صندوقۀ سینه.⟨ قفسهٴ صدری: = ⟨ قفسه سینه
قفسهلغتنامه دهخداقفسه . [ ق َ ف َ س َ / س ِ ] (اِ) قفس کوچک . (ناظم الاطباء). || گنجه . اشکاف . دولاب .- قفسه ٔ منار ؛ سطح مشبک بالای منار که مؤذن در آنجا می ایستد. (ناظم الاطباء). نشیمنی که بالای منارباشد، و آن را گلدسته نیز گوین
قفسهفرهنگ فارسی عمید۱. وسیلهای بهصورت طبقهطبقه برای گذاشتن کتاب یا چیزهای دیگر.۲. آنچه مانند قفس باشد.⟨ قفسهٴ سینه: (زیستشناسی) قسمت بالای بدن انسان از زیر گردن تا بالای شکم شامل دندهها که قلب و ریتین در آن قرار دارد؛ قفس سینه؛ صندوقۀ سینه.⟨ قفسهٴ صدری: = ⟨ قفسه سینه