لغتنامه دهخدا
قف ء. [ ق َف ْءْ ] (ع مص ) برگردیدن و تباه گشتن گیاه از باریدن باران یا خاک آلود کردن توجبه یا باران گیاه را پس چریدن ستور آن را، و این لغتی است در قفاء. (منتهی الارب ): قَفِئَت الارض قَفْاءً؛ مُطرت و فیها نبت فحمل علیه المطر فافسده او القف ء ان یقع التراب علی البقل . (از اقر