قلابیلغتنامه دهخداقلابی . [ ق ُل ْ لا ] (ص ) مصنوع . مُزَوَّر. قلب . ساختگی .بدل . عملی . || پول قلب . (ناظم الاطباء). ناسره . || مردم دغاباز. (ناظم الاطباء). مجازاً هر مکار و دغل را گویند. (آنندراج ) : مژه بر هم بهشت را دیدم دور ازین زاهدان قلابی . <p class
قلابیدیکشنری فارسی به انگلیسیbogus, bum, charlatan, false, mendacious, phoney, phony, pseudo, quack, shoddy, spurious, tinny