قلج کندیلغتنامه دهخداقلج کندی . [ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان خرقان ساوه ٔ بخش مرکزی شهرستان ساوه واقع در 22 هزارگزی شمال ساوه و 15 هزارگزی راه عمومی . این ده در جلگه واقع شده و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن <span class="hl" dir="l
چپقلشلغتنامه دهخداچپقلش . [ چ َ ق ُ ل َ ] (ترکی ، اِ) جنگ شمشیر را گویند. (آنندراج ) (غیاث ). چپغولش . چپقولش . رجوع به چپغولش و چپقولش شود.
قلجلغتنامه دهخداقلج . [ ق ُ ] (اِ) چهارپایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که هر دو پایش از یکدیگر جدا و دور باشد و مهره های زانویش نزدیک و به هم پیوسته چنانکه به هنگام راه رفتن بر هم ساید، و دستهای این چنین را سگدست میگویند. (برهان ) (آنندراج ).
قلجفرهنگ فارسی معین(قُ) (اِ.) چهارپایی (اسب ، استر، خر) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوهایش نزدیک و به هم پیوسته ، چنان که هنگام راه رفتن برهم ساید.
قلجلغتنامه دهخداقلج . [ ق ُ ] (اِ) چهارپایی را گویند از اسب و استر و خر الاغ که هر دو پایش از یکدیگر جدا و دور باشد و مهره های زانویش نزدیک و به هم پیوسته چنانکه به هنگام راه رفتن بر هم ساید، و دستهای این چنین را سگدست میگویند. (برهان ) (آنندراج ).
قلجفرهنگ فارسی معین(قُ) (اِ.) چهارپایی (اسب ، استر، خر) که دو پایش از هم جدا و دور باشد و مهره های زانوهایش نزدیک و به هم پیوسته ، چنان که هنگام راه رفتن برهم ساید.