قلوانیواژهنامه آزادپیش قراول جلودار لشکر یا دسته گروه نوک پیکان نگهبان قلعه پادزهر از یک نوع گیاه بیابانی طایفه ای در قطیف شبه جزیره عربستان
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بزچلو است که در بخش وفس شهرستان اراک واقع است و 294 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک َل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان ارنگه است که در بخش کرج شهرستان تهران واقع است و 297 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
کلوانلغتنامه دهخداکلوان . [ ک ُل ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان شفت است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 480 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
کلوچانلغتنامه دهخداکلوچان . [ ک ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنار رودخانه است که در بخش مرکزی شهرستان گلپایگان واقع است و550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کلوگانلغتنامه دهخداکلوگان . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان رودبار قصران است که در بخش افجه ٔ شهرستان تهران واقع است و 341 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).