قنابةلغتنامه دهخداقنابة. [ ق ُ ب َ ] (اِخ ) کوشکی است در مدینه از احیحةبن جلاح . (از معجم البلدان ).
قنابةلغتنامه دهخداقنابة. [ ق ُن ْ نا ب َ ] (ع اِ) برگ کشت یا برگ که در آن خوشه فراهم آید. (منتهی الارب ).