لغتنامه دهخدا
نازع . [ زِ ] (ع ص ) شتر آرزومند جای باش و چراگاه ، مذکر و مؤنث در وی یکسانست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): بعیر نازع و ناقة نازع ؛ که مشتاق وطن و چراگاه خود باشد. (از اقرب الموارد). || کسی که اشتیاق و آرزوی وطن بر او غلبه کرده باشد. (از معجم متن اللغة). مشتاق