قواعد رفتاریcode of conductواژههای مصوب فرهنگستانرهنمودهای رفتاری زیستمحیطی که دستاندرکاران گردشگری و گردشگران باید از آنها پیروی کنند
قواعدلغتنامه دهخداقواعد. [ ق َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاعد، زن بازایستاده از زه و غیره . || نهال خرما که تنه گرفته باشد. رجوع به قاعد شود. || ج ِ قاعدة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : و قواعدملک او مصون و محفوظ. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82</spa
بازاریابی اخلاقیethical marketingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بازاریابی مبتنی بر ترویج درستکاری و انصاف و مسئولیتپذیری و داوری اخلاقی و حفظ معیارها و قواعد رفتاری مرتبط با تصمیمگیریها و امور گوناگون بازاریابی
قواعدلغتنامه دهخداقواعد. [ ق َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاعد، زن بازایستاده از زه و غیره . || نهال خرما که تنه گرفته باشد. رجوع به قاعد شود. || ج ِ قاعدة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : و قواعدملک او مصون و محفوظ. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82</spa
قواعدلغتنامه دهخداقواعد. [ ق َ ع ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قاعد، زن بازایستاده از زه و غیره . || نهال خرما که تنه گرفته باشد. رجوع به قاعد شود. || ج ِ قاعدة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : و قواعدملک او مصون و محفوظ. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 82</spa