کوانینلغتنامه دهخداکوانین . [ ک َ ] (ع اِ) ج ِ کانون . (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به کانون شود.
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.
إجراءاتُ الْمُرُورِدیکشنری عربی به فارسیمقررات راهنمايي و رانندگي , قوانين راهنمايي و رانندگي , ضوابط راهنمايي و رانندگي , آيين نامه راهنمايي و رانندگي
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.
قوانینلغتنامه دهخداقوانین . [ ق َ ] (ع اِ) ج ِ قانون . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : نندیشم از ملوک و سلاطینش دیگر کنم رسوم و قوانینم . ناصرخسرو.رجوع به قانون شود.