قوقاءةلغتنامه دهخداقوقاءة. [ ق َ ق َ ءَ ] (ع مص ) بانگ کردن مرغ . (از اقرب الموارد). رجوع به قوقاة شود.
بدیل کرۀ کاکائوcocoa butter alternative, CBAواژههای مصوب فرهنگستانچربی یا چربیهایی که میتوانند همه یا بخشی از خواص کرۀ کاکائو را داشته باشند
بهبوددهندۀ کرۀ کاکائوcocoa butter improver, CBIواژههای مصوب فرهنگستاننوعی معادل کرۀ کاکائو که مقدار زیـادی تـریگلیسرید جـامد دارد و از آن بـرای بهبود کرۀ کاکائوی نرم استفاده میکنند
قوقولغتنامه دهخداقوقو. (اِ صوت ) نقل آواز خروس است و چون فارسی است باید با غین (غوغو)نوشته شود. (فرهنگ نظام ). قَوق آواز کردن مرغ بود. (اقرب الموارد). رجوع به همین کلمه و قَوقاءة شود.