کاکارولغتنامه دهخداکاکارو. [ رُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یعقوب وند پاپی بخش الوار گرمسیری شهرستان خرم آباد که در 42هزارگزی شمال خاوری حسینیه و 40هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است . زمینش از تپه و ماهور تشکیل می
کاکیرهلغتنامه دهخداکاکیره . [ رَ / رِ ] (هندی ، اِ) اسم هندی سرطان است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به کاکیرا شود.
کاکرهلغتنامه دهخداکاکره . [ ک ِ / ک َرَ ] (اِ) داروئی است که آن را عاقر قرحا خوانند. باه را زیاد کند. (برهان ) (ناظم الاطباء). و آن بیخ گیاهی باشد و به عربی عودالقرح گویند. (برهان ). گویند اصل آن آکرکره بوده و لغت هندی است . (از آنندراج ).