کیت و کیتلغتنامه دهخداکیت و کیت . [ ک َ ت َ وَ ک َ ت َ / ک َ ت ِ وَک َ ت ِ ] (ع اِ مرکب ) چنین و چنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چنین و چنان : و کان من الامر کیت و کیت ؛ بود آن چنین و چنان . (ناظم الاطباء).
قَدِگویش بختیاریروىِ، به. qad-e deraxt>:به درخت؛ qad-e levâsât:روى لباسهایت؛ bezan gad-e divâr:به دیوار آویزان کن> .
قد و نیم قدلغتنامه دهخداقد و نیم قد. [ ق َ دُ ق َ ] (ص مرکب ) کوچک و بزرگ . کوتاه و بلند: بچه های قد و نیم قد.
قَدَّموا اِسْتِقالاتِهِمْ بالإجماعِدیکشنری عربی به فارسیدسته جمعي استعفا دادند , همه با هم استعفانامه خود را تحويل دادند (استعفا کردند)
قَدِگویش بختیاریروىِ، به. qad-e deraxt>:به درخت؛ qad-e levâsât:روى لباسهایت؛ bezan gad-e divâr:به دیوار آویزان کن> .
قَدَقَن کِردنگویش بختیاری1. غدغن کردن، منع کردن؛ 2. تأکید کردن qadaqan kerdam ičo nayâ>:تأکید کردم که اینجا نیاید؛ ez xordan-e namak qadaqan âvida از خوردن نمک منع شده> .