قَرَّبْنَاهُفرهنگ واژگان قرآناورا مقرّب گردانيديم - اورا نزديک کرديم (در عبارت "قَرَّبْنَاهُ نَجِيّاً "يعني اورا در حالي که با وي راز گفتيم مقرّب خود قرار داديم)
قربانگاهلغتنامه دهخداقربانگاه . [ ق ُ ] (اِ مرکب ) جای قربان کردن حیوانات : برنداردکس شهیدان را ز قربانگاه عشق کشته را سیلاب خون اینجا ز میدان میبرد.کلیم (از آنندراج ).