قیربونلغتنامه دهخداقیربون . [ ق َ رَ ] (اِخ ) بزرگترین شهر در سرزمین مکران مشتمل بر روستاهاست فانیذ آن بهمه ٔ دنیا صادر میگردید. (از معجم البلدان ).
خزانۀ کربنcarbon pool, carbon reservoirواژههای مصوب فرهنگستانمخزنی که کربن در آن انباشته یا از آن آزاد میشود
تراز کربنcarbon balance, carbon budgetواژههای مصوب فرهنگستانتفاوت میان میزان ورودی و خروجی کربن در یک مخزن
ردپای کربنcarbon footprintواژههای مصوب فرهنگستانمعیار اندازهگیری سهم فعالیتهای انسان در تولید گازهای گلخانهای برحسب واحد کربندیاکسید