قیرگونیفرهنگ فارسی معین[ معر - هند. ] (اِ.) وسیله ای برای عایق کاری ساختمان به صورت پوششی از گونی آغشته به قیر.
کرونیلغتنامه دهخداکرونی . [ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی میانه ٔ جنوب و مغرب شیراز. (فارسنامه ٔ ناصری ).
کرانیلغتنامه دهخداکرانی . [ ک َ ] (ص نسبی ) محدودشده . تحدیدشده . || نگاه داشته شده در سرحد. (ناظم الاطباء).
کرانیلغتنامه دهخداکرانی . [ ک َرْ را ] (ص نسبی ) منسوب است به کَرّان که محله ای کبیره است در اصفهان . (الانساب سمعانی ). رجوع به کران شود.
سرپوش مهار عرضیshroud capواژههای مصوب فرهنگستانپوششی فلزی یا قیرگونی یا چرمی که آن را برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به دو سر مهار عرضی وصل میکنند