کیمیالغتنامه دهخداکیمیا. (معرب ، اِ) کیمیاء. عملی است مشهور نزد اهل صنعت که به سبب امتزاج روح و نفس ، اجساد ناقصه را به مرتبه ٔ کمال رسانند یعنی قلعی و مس را نقره و طلا کنند، و چ
کیمیاواژهنامه آزادبه عقیدۀ قدما، کیمیا اکسیری است که می تواند مس را به طلا تبدیل کند. و البته، به این دلیل که هرگز این اکسیر یافت نشد، کیمیا را نایاب و دست نیافتنی نیز معنی کرده
مَفَازَتِهِمْفرهنگ واژگان قرآنظفر يافتن و رسيدن به هدفشان - كاميابيشان (مفازة مصدر ميمي از فوز به معناي ظفر يافتن و رسيدن به هدف . و در عبارت "وَيُنَجِّي ﭐللَّهُ ﭐلَّذِينَ ﭐتَّقَوْاْ بِمَف