گلوللغتنامه دهخداگلول . [ گ ُ ] (اِ) نخ پنبه ای رشته شده . || نوعی از حبوبات است که دانه های سیاه دارد که کاوک هم میگویند. (شعوری ج 2 ورق 321).
لوللغتنامه دهخدالول . (اِ) لوله (در تفنگ ) .- دو لول ؛ دارای دو لوله .- یک لول ؛ دارای یک لوله .|| در اصطلاح تریاکی ها، لوله : یک لول یا دو لول تریاک ؛ یک یا دو لوله تریاک . || لوله ٔ ابریز. (غیاث ).
لوللغتنامه دهخدالول . (ص ) بی شرم و بی حیا را گویند و لولی که قحبه و فاحشه باشد منسوب به آن است . (برهان ). لور. (جهانگیری ) : گر همی گوییم لول و ور نمی گوئیم گول چون کلنده بر لب دولیم و تکتک میزنیم . مولوی .|| (اِ) بی شرمی . بیحی
لئوپلدویللغتنامه دهخدالئوپلدویل . [ ل ِ ءُ پ ُ ] (اِخ ) کرسی کنگوی بلژیک ، کنار استانلی پل . دارای چهل هزار تن سکنه . آنجا مرکز تجارتی مهمی است .
لئوپلد سوملغتنامه دهخدالئوپلد سوم . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) پادشاه بلژیک از 1934 فرزند آلبرت اول . مولد بروکسل به سال 1901 م .
لئوپلد اوللغتنامه دهخدالئوپلد اول . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراطور آلمان از 1658 تا 1705 مولد وین . (1640-1750م .).
لئوپلد اوللغتنامه دهخدالئوپلد اول . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) شاهزاده ٔ ساکس کبورگ . مولد کبورگ به سال 1790 وی در 1831 از جانب مردم بلژیک به پادشاهی آن کشور انتخاب شد و لوئیز ماری دُرلئان دختر لوئی فیلیپ را بزنی کرد و به سال
لمبرگلغتنامه دهخدالمبرگ . [ ل ِ ب ِ ] (اِخ ) لئوپل . نام آلمانی شهر لودف از گالیسی شرقی بین بوگ و دنیستر. دارای 283700 تن سکنه و امروز ملحق به اوکراین است .
لئوپلد سوملغتنامه دهخدالئوپلد سوم . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ س ِوْ وُ ] (اِخ ) پادشاه بلژیک از 1934 فرزند آلبرت اول . مولد بروکسل به سال 1901 م .
لئوپلدویللغتنامه دهخدالئوپلدویل . [ ل ِ ءُ پ ُ ] (اِخ ) کرسی کنگوی بلژیک ، کنار استانلی پل . دارای چهل هزار تن سکنه . آنجا مرکز تجارتی مهمی است .
لئوپلد اوللغتنامه دهخدالئوپلد اول . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) امپراطور آلمان از 1658 تا 1705 مولد وین . (1640-1750م .).
لئوپلد اوللغتنامه دهخدالئوپلد اول . [ ل ِ ءُ پ ُ دِ اَوْ وَ ] (اِخ ) شاهزاده ٔ ساکس کبورگ . مولد کبورگ به سال 1790 وی در 1831 از جانب مردم بلژیک به پادشاهی آن کشور انتخاب شد و لوئیز ماری دُرلئان دختر لوئی فیلیپ را بزنی کرد و به سال