اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
حلاءةلغتنامه دهخداحلاءة. [ ح ُ ءَ ] (ع اِ) سرمه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || پوست تنک که برخیزد از چرم بوقت دباغت . (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
سلاءةلغتنامه دهخداسلاءة. [ س ُل ْ لا ءَ ] (ع اِ) خار خرمابن . ج ، سلاء. یکی سُلاّء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
محلاءةلغتنامه دهخدامحلاءة. [ م ِ ءَ ] (ع اِ) ابزاری که بدان سرمه در چشم می کشند. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || ابزاری آهنین که بدان موی و چرک از روی ادیم دور می کنند. (ناظم الاطباء). رجوع به محلاة شود.