لابولهلغتنامه دهخدالابوله . [ ل ِ ] (اِخ ) ادوارد رُنه دو. نام روزنامه نویس و قاضی فرانسوی . مولد پاریس (1811-1883م .) مؤلف «کنت بلو».
پلوبالهلغتنامه دهخداپلوباله . [ ل ِ ] (اِخ ) مرکز بخشی از ایالت کت دو نُر در شهرستان دینان بر ساحل مانش دارای 2119 تن سکنه .
لاابالیلغتنامه دهخدالاابالی . [ اُ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) صیغه ٔ متکلم وحده از مضارع ، به معنی باک ندارم ، نمی ترسم ، نترسم : هؤلاء الی الجنّة ولاابالی و هؤلاء الی النار و لاابالی . (حدیث قدسی ).لیلی بمن آورید حالی ورنه من و تیغ لاابالی . نظام
لاابالیفرهنگ فارسی عمید۱. بیقید و بیبندوبار: ◻︎ لاابالی چه کند دفتر دانایی را؟ / طاقت وعظ نباشد سر سودایی را (سعدی۲: ۳۱۶).۲. [قدیمی] بیباک؛ بیپروا.۳. (قید) [قدیمی] با بیبندوباری.
لاابالیفرهنگ فارسی معین(اُ) [ ع . ] (ص مر.) در فارسی به معنای سهل انگار، بی قید. در عربی متکلم وحده از فعل مضارع (باک ندارم ).