لاتیأسلغتنامه دهخدالاتیأس . [ ت َ ءَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) نومید مشو. اقتباس از آیه ٔ لاتیأسوا من روح اﷲ. (قرآن 87/12)؛ نومید از رحمت خدا مشوید : آن در مجلس بر آن که لاتیأس وین در میدان بر این که لاتأمن .م
پیلاطسلغتنامه دهخداپیلاطس . [ طُ ] (اِخ ) حاکم قدس از جانب رومیان در زمان مسیح . صاحب قاموس مقدس آرد: پیلاطس (یوحنا 19:1) که او را پنطیوس پیلاطس می گفتند (متی 27:2</s
لاتوشلغتنامه دهخدالاتوش . (اِخ ) هانری دو. نام رمان نویس و شاعر فرانسوی . مولد لاشاتر (1785 -1851 م .).
پلتاسلغتنامه دهخداپلتاس . [ پ ِ ل ُ ] (اِخ ) شهری است دربرزیل (ریو گراند دُ سول ) دارای شصت هزار تن سکنه .
لاتأمنلغتنامه دهخدالاتأمن . [ ت َءْ م َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) ایمن مباش : آن در مجلس بر آن که لاتیأس وین در میدان بر این که لاتأمن .مسعودسعد (دیوان چ رشید یاسمی ص 392).