اشتقاق ضربانسازpacemaker lead, pacing leadواژههای مصوب فرهنگستاناتصال بین قلب و منبع نیروی ضربانساز مصنوعی متـ . گیرانۀ ضربانساز
جلوداریlead-out/lead outواژههای مصوب فرهنگستانراهکنشی که در آن دوچرخهسوار، درحالیکه با سرعت میراند، به همتیمی خود اجازه میدهد در باد او بخوابد تا بتواند برای سرعترانی پایانی آماده شود
دلاحلغتنامه دهخدادلاح . [ دَ ] (ع اِ) شیر که آب آن آنقدر افزون شده باشد که ناخالص بودن آن آشکار شود. (از تاج العروس ) (از لسان العرب ) (از ذیل اقرب الموارد).
حک و اصلاحلغتنامه دهخداحک و اصلاح . [ ح َک ْ ک ُ اِ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب ) حذف و تغییر کلمه یا کلماتی در عبارت که با آن حذف و تغییر، عبارت شیواتر و رساتر گردد.
حی علی الفلاحلغتنامه دهخداحی علی الفلاح . [ ح َی ْ ی َع َ لَل ْ ف َ ] (ع ، جمله ٔ انشائی ) فقره ای است از اذان و اقامه ، بمعنی بشتابید و تعجیل کنید به رستگاری .
خزانةالسلاحلغتنامه دهخداخزانةالسلاح . [ خ ِ ن َ تُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) سلاح خانه . (آنندراج ). جبه خانه . اسلحه خانه .جایی که اسلحه بدانجا نهند. (یادداشت بخط مؤلف ).
خلاف صلاحلغتنامه دهخداخلاف صلاح . [ خ ِ / خ َ ف ِ ص َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مخالف آشتی و عهد و پیمان . (ناظم الاطباء). مخالف رستگاری و فلاح . (یادداشت بخط مؤلف ).