لاذگردلغتنامه دهخدالاذگرد. [ گ ِ ] (اِخ ) جایگاهی است به کرمان به یک فرسنگی جیرفت . و بدانجا جنگی بوده است مهلب ابن ابی صفرة و قطری بن الفجاءَة الخارجی را. (معجم البلدان ).
گلودردلغتنامه دهخداگلودرد. [ گ ُ / گ َ دَ ] (اِ مرکب ) درد گلو. ناراحتی در گلو : گلودرد آفاق را از عیارلعابی زجاجی دهد روزگار.نظامی .
گلودردگویش اصفهانی تکیه ای: nâdard طاری: nâdard طامه ای: nâdard طرقی: nâdard کشه ای: nâdard نطنزی: nâdard
گلودردگویش خلخالاَسکِستانی: luka dâj دِروی: luka se شالی: luka se کَجَلی: lokka dâj کَرنَقی: lukka daji کَرینی: lukka se کُلوری: luka se گیلَوانی: luka se لِردی: lukka daji
ملاذگردلغتنامه دهخداملاذگرد. [ م َ گ ِ ] (اِخ ) ملازگرد. ملازجرد. ملاذجرد. ملاسگرد. منازجرد. رجوع به ملازگرد شود.