لاهجیلغتنامه دهخدالاهجی .[ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کربال . بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 72 هزارگزی جنوب خاوری زرقان و دوهزارگزی راه شوسه ٔ بند امیر به سلطان آباد. جلگه ، معتدل و مالاریائی دارای 145 تن سکنه . آب آن از رو
لاهزیلغتنامه دهخدالاهزی . [ هَِ زی ی ] (ص نسبی ) منسوب به لاهزبن قریظبن ابی رمثة، ختن سلمةبن کثیرالخزاعی . (سمعانی ورق 595).
لاهیجیلغتنامه دهخدالاهیجی . (اِخ ) عبدالرزّاق . او راست شوارق الالهام و آن شرحی است بر تجریدالکلام خواجه نصیرالدین طوسی . و هم او راست گوهر مراد در حکمت به فارسی . رجوع به عبدالرزاق لاهیجی شود.
لاهیجیلغتنامه دهخدالاهیجی . (اِخ ) نام دهی چهار فرسخ بیشتر میانه ٔ شمال و مغرب گاوکان . (فارسنامه ٔ ناصری ).
لاهجلغتنامه دهخدالاهج . [ هَِ] (اِخ ) لاهجان . لاهیجان نام ناحیتی به گیلان . از آنجاابریشم لاهجی خیزد اما نیکو نبود. (معجم البلدان ).