لاکتابلغتنامه دهخدالاکتاب . [ ک ِ ] (ع ص مرکب ) (از: لا به معنی نه + کتاب ، یکی از کتب آسمانی ) بی کتاب . دشنامی که عوام به حیوان و جماد دهند. دشنامی که لوطیان دهند. بی دین در تداول لوطیان . که معتقد به هیچ یک از کتب آسمانی نیست .
لْيَکْتُبْفرهنگ واژگان قرآنبايد كه بنويسد(تركيب لـِ با فعل مضارع نيز فعل امر مي سازد و چنانچه قبل از آن حروف ربط "وَ" ،"ثُمَّ" يا "فـَ" بيايد ، اين لام ساكن مي شود مثل "فَلْيَکْتُبْ")
بدکتابلغتنامه دهخدابدکتاب . [ ب َ ک ِ ] (ص مرکب ) لاکتاب . بی کتاب . دشنامی است در تداول لوطیان . (یادداشت مؤلف ).
بی کتابلغتنامه دهخدابی کتاب . [ ک ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کتاب ) که کتاب ندارد. || لاکتاب . بی دین . مشرک . || در تداول عامه و لوطیان ، دشنام گونه ای است بمعنی کافر، بی دین . (یادداشت مؤلف ). رجوع به کتاب شود.
منیرلغتنامه دهخدامنیر. [ م ُ ] (ع ص ) روشن و روشن کننده . (آنندراج ). روشن و تابان و درخشان . (ناظم الاطباء). روشن . (مهذب الأسماء) : ... و من الناس من یجادل فی اﷲ بغیر علم و لاهدی و لاکتاب منیر. (قرآن 20/31). و ان یکذبوک فقد کذب الذی
لالغتنامه دهخدالا. (ع حرف ) نه . نی . بی . نا: لاعلاج ، ناگزیر. لابد، ناچار. مقابل نعم : از کرم و نعمت و آلای اوکس نشنیده ست ز لب لای او. منوچهری .گفت لا و لا کرامة. (تاریخ بیهقی ص 369).مادر