باغ لاستانلغتنامه دهخداباغ لاستان . (اِخ ) باغی بوده است به یزد که به صورت لایستان و لاسدان نیز تلفظ میشود. رجوع به لایستان شود.
باغ لایستانلغتنامه دهخداباغ لایستان . [ ی ِ ] (اِخ ) باغی و آبادیی بوده است به یزد که ازآب نعیماباد مشروب میشده . این باغ را شاه یحیی مظفری ساخته است . این نام بصورت لاسدان و لاستان نیز آمده است . (از تاریخ جعفری یزد چ ایرج افشار ص 79، 151
گلوستانلغتنامه دهخداگلوستان . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت واقع در 12000گزی باختر ساردوئیه و 4000گزی شمال راه مالرو جیرفت به ساردوئیه . هوای آن سرد و دارای 180 تن سکنه اس
گلستانفرهنگ فارسی عمیدجایی که درخت و بوتۀ گل بسیار باشد؛ گلزار؛ گلشن. Δ در شعر گاهی بهجهت ضرورت گُلسِتان میگویند: ◻︎ گل دگر ره به گلسِتان آمد / وارۀ باغ و بوستان آمد (رودکی۱: ۱۹).
باغ لایستانلغتنامه دهخداباغ لایستان . [ ی ِ ] (اِخ ) باغی و آبادیی بوده است به یزد که ازآب نعیماباد مشروب میشده . این باغ را شاه یحیی مظفری ساخته است . این نام بصورت لاسدان و لاستان نیز آمده است . (از تاریخ جعفری یزد چ ایرج افشار ص 79، 151
باغ لاستانلغتنامه دهخداباغ لاستان . (اِخ ) باغی بوده است به یزد که به صورت لایستان و لاسدان نیز تلفظ میشود. رجوع به لایستان شود.
رزغلغتنامه دهخدارزغ . [ رَ زَ ] (ع اِ) ج ِ رَزَغَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ رَزَغة، به معنی گِلزار و لایستان . (آنندراج ). رجوع به رزغة شود.
رزاغلغتنامه دهخدارزاغ . [ رِ ] (ع اِ) ج ِ رَزَغة. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ِ رَزَغة، به معنی گِلزار و لایستان . (آنندراج ). رجوع به رَزَغة شود.
رزغةلغتنامه دهخدارزغة. [ رَ زَ غ َ ] (ع اِ) گِلزار و لایستان . ج ، رَزَغ ، رِزاغ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ).وَحَل . || خاک نرم . (از اقرب الموارد).
باغ لایستانلغتنامه دهخداباغ لایستان . [ ی ِ ] (اِخ ) باغی و آبادیی بوده است به یزد که ازآب نعیماباد مشروب میشده . این باغ را شاه یحیی مظفری ساخته است . این نام بصورت لاسدان و لاستان نیز آمده است . (از تاریخ جعفری یزد چ ایرج افشار ص 79، 151