لباوتلغتنامه دهخدالباوت . [ ] (اِخ ) شهری است در یهودا (یوشع 15:32) که احتمال کلی میرود همان بیت لباوت باشد یا بیت برئی که همان البیره جدید است . (قاموس کتاب مقدس ).
لبودلغتنامه دهخدالبود. [ ل ُ ] (ع مص ) لبد. مقیم شدن بجائی و لازم گرفتن آن را. (منتهی الارب ). زمینگیر شدن . || چفسیدن به زمین . (منتهی الارب ). به زمین وادوسیدن . || بر سینه خفتن . (تاج المصادر). بر سینه فروخفتن مرغ . (زوزنی ).
پیلیبهیتلغتنامه دهخداپیلیبهیت . (اِخ ) شهری در ایالت وحیلکند از شمال غربی هندوستان در 50 هزارگزی شمال شرقی بارینلی . حافظ رحمت خان جامعی بزرگ در این مکان تأسیس کرده است ، یک حمام و دو چهار سوق و تجارتی بسیار رایج دارد. (قاموس الاعلام ترکی ).
پیلیبهیتلغتنامه دهخداپیلیبهیت . (اِخ ) نام سنجاقی در شمال غربی هندوستان دارای 3552 هزار گز مربع مساحت . (قاموس الاعلام ترکی ).