لغتنامه دهخدا
لبدة. [ ل ِ دَ ] (ع اِ) هر پشم که در یکدیگر درآمده و بهم چفسیده . || نمد. و هو اخص من اللبد. || جامه پاره ای که بر سینه ٔ پیراهن دوزند یا رشته ٔ فتیله مانندی که در گریبان پیراهن درآرند. || موی انبوه شانه گاه شیر و منه المثل : هو امنع من لِبْدَة الاسد. (منتهی الارب ). موی قفای