لجوجلغتنامه دهخدالجوج . [ ل َ ] (ع ص ) ستیهنده . لجوجة (الهاء للمبالغة). (منتهی الارب ). ژکاره . (لغت نامه ٔ اسدی ). ستیزه کیش . (مهذب الاسماء). عنید. ستهنده . (دهار) (زمخشری ). لج کننده بسیار. لج باز. خِلف ْ. (منتهی الارب ). ستیزه کننده . سِترگ . (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). سپیدچشم . ستیزن
لجوجدیکشنری فارسی به انگلیسیbalky, bulldog, contrary, dogged, hardheaded, intractable, mulish, obdurate, obstinate, ornery, pigheaded, refractory, stiff-necked, stubborn, sullen, willful, splenetic
لجوجلغتنامه دهخدالجوج . [ ل َ ] (ع ص ) ستیهنده . لجوجة (الهاء للمبالغة). (منتهی الارب ). ژکاره . (لغت نامه ٔ اسدی ). ستیزه کیش . (مهذب الاسماء). عنید. ستهنده . (دهار) (زمخشری ). لج کننده بسیار. لج باز. خِلف ْ. (منتهی الارب ). ستیزه کننده . سِترگ . (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). سپیدچشم . ستیزن
لجوجدیکشنری فارسی به انگلیسیbalky, bulldog, contrary, dogged, hardheaded, intractable, mulish, obdurate, obstinate, ornery, pigheaded, refractory, stiff-necked, stubborn, sullen, willful, splenetic
لجوجلغتنامه دهخدالجوج . [ ل َ ] (ع ص ) ستیهنده . لجوجة (الهاء للمبالغة). (منتهی الارب ). ژکاره . (لغت نامه ٔ اسدی ). ستیزه کیش . (مهذب الاسماء). عنید. ستهنده . (دهار) (زمخشری ). لج کننده بسیار. لج باز. خِلف ْ. (منتهی الارب ). ستیزه کننده . سِترگ . (فرهنگ اسدی نسخه ٔ نخجوانی ). سپیدچشم . ستیزن
لجوجدیکشنری فارسی به انگلیسیbalky, bulldog, contrary, dogged, hardheaded, intractable, mulish, obdurate, obstinate, ornery, pigheaded, refractory, stiff-necked, stubborn, sullen, willful, splenetic