لرگلغتنامه دهخدالرگ . [ ل َ ] (اِ) در تداول مردم فردوس به کاسه ٔ گلی بطور مطلق گویند ولی در گناباد خراسان لرگ به کاسه ٔگلی کثیفی که نزد سگ یا مرغ میگذارند اطلاق میشود.
لرگلغتنامه دهخدالرگ . [ ل ُ ] (اِخ ) نام کرسی بخش در «وار» از ولایت ِ دراگینیان نزدیک آرژن به فرانسه . دارای 2707 تن سکنه .
لریلغتنامه دهخدالری . [ ل َرْ ری ] (اِ) جذام و دأالاسد. (ناظم الاطباء). مأخذ این کلمه به دست نیامد.