فرهنگ فارسی طیفی
مقوله: علیت
ردن، ازمیان بردن، به(بر)باد دادن، خراب کردن، ازبین بردن، ضایع کردن، به هدر دادن، باطل کردن، بی اثرکردن، ملغی کردن، برداشتن
نابودکردن، ازصفحۀ روزگار محو کردن، نیست کردن، برانداختن، معدوم کردن، اثری ازکسی (چیزی) [باقی] نگذاشتن، تخریب کردن▼
درهم شکستن، خردکردن، مضمحل کردن، ازپا درآوردن، ازپ