لفافپیچ کشایندstretch wrapperواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی که مواد غذایی را با مواد انعطافپذیر با قابلیت کش آمدن لفافپیچی میکند
لفافلغتنامه دهخدالفاف . [ ل ِ ] (ع اِ) جامه ٔ برونی که بر مرده پیچند. (آنندراج ) (منتخب اللغات ). لفافه . ساروق . || پارچه که گرد چیزی پیچند، چنانکه بسته ٔ پستی را.- لفاف کردن ؛ پیچیدن .
لفایفلغتنامه دهخدالفایف . [ ل َ ی ِ ] (ع اِ) نام معاء سوم از امعاء ستة و نام دیگر آن معاء دقاق است .
لفافپیچی کشایندstretch wrappingواژههای مصوب فرهنگستانبستهبندی مواد غذایی با مواد انعطافپذیر با قابلیت کش آمدن