لغتنامه دهخدا
لفت دادن . [ ل ِ دَ ] (مص مرکب ) بهم زدن . زیر و رو کردن . جنبانیدن از جای خود: انگورها را لفتش مده غُجمه مِرَه ؛ یعنی زیر و رو مکن و مجنبان انگورها را که حبه حبه خواهد شد و حبه ها از خوشه ها جدا میشود (به لهجه ٔ خراسانی ). || لفت دادن کاری یا سخنی یا چیزی را؛ بی فایدتی و علت