لن سستلغتنامه دهخدالن سست . [ ل َ س ِ ] (اِخ ) اسکندر. رجوع به اسکندر لن سست شود. (ایران باستان ج 2 ص 1276).
موتور میللنگبلندlong block engineواژههای مصوب فرهنگستانموتوری که هم طول بدنه و هم طول میللنگ آن در قیاس با موتورهای چهارسیلندر خطی و موتورهای خورجینی بلندتر است
کاوند لاگینLuggin probeواژههای مصوب فرهنگستانلولۀ مویین کوچکی که از برقکاف پُر شده باشد و، با قرار گرفتن در نزدیکی سطح فلز، بین فلز موردمطالعه و الکترود مرجع مسیر هدایت یونی برقرار کند متـ . لولۀ مویین لاگینـ هابر Luggin-Haber capillary
الکساندر لن سستلغتنامه دهخداالکساندر لن سست . [ اَ ل ِ ل َ س ِ ] (اِخ ) نام یکی از فرماندهان اسکندر که سواره نظام تسالی تحت فرماندهی او بود و بدست اسکندر کشته شد. رجوع به ایران باستان ج 2 ص 1275 و 1937
اسکندرلغتنامه دهخدااسکندر. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن اِروپ . کنت کورث گوید (کتاب 2 بند 10) آسی سی ِنِس نامی را داریوش سوم ظاهراً نزد آتی زی یِس والی فریگیه فرستاده بود، ولی باطناً او مأموریت داشت باسکندر لَن سِسْت برساند که اگر
لنلغتنامه دهخدالن . [ ل َ ] (ع حرف ) حرف نفی اَبد یعنی هرگز. هرگز نه . نه . لن معناه ُ هرگز نه و هی حرف نفی و نصب و استقبال ... (منتهی الارب ).
داهلنلغتنامه دهخداداهلن . [ ل ِ ] (اِخ ) قصبه ای در ناحیت دوسلدورف از ایالت راین کشور آلمان . (قاموس الاعلام ترکی ).
دمولنلغتنامه دهخدادمولن . [ دِ ل َ ] (اِخ ) کامی ّ. (1760 - 1794 م .). روزنامه نویس و انقلابی فرانسوی که خطابه ٔ او در 12 ژوئیه ٔ 1789 م . سبب هجوم (<span cla
پیلنلغتنامه دهخداپیلن . [ ل ُ ] (اِخ ) ژرمن . مجسمه ساز هنرمند فرانسوی در قرن 16 م . و از پیشقدمان سبک جدید مجسمه سازی فرانسه . (1515-1590 م .).
تالنلغتنامه دهخداتالن . [ ل ُ ] (اِخ ) اومر. از صاحب منصبان اداری فرانسه که بسال 1595 م . در پاریس متولد شد و در جنگی که در زمان کودکی لوئی چهاردهم (1648- 1653 م .) بین طرفداران پارلمان و درب
خامامیلنلغتنامه دهخداخامامیلن . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) بیونانی گیاهی است که آن را بابونه گویند. گرم و خشک است در اول و بعربی تفاح الارض خوانند. بوییدن آن خواب آورد. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به کلمه ٔ «بابونه » و «بابونج » شود.