لهاثیلغتنامه دهخدالهاثی . [ ل ُ ثی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به لهاث . مردی که بر روی او خالهای سرخ بسیار باشد. (منتهی الارب ).
لعطةلغتنامه دهخدالعطة. [ ل ُ طَ ] (ع اِ) سیاهی گردن گوسپند. || گردن بند. || سیاهی که بدان زنان به روی خط کشند. || خطی است سیاه که زنان بر رو کشند. || سیاهی سرخی آمیزروی چرغ . || سیاهی گردن . (منتهی الارب ).
دلهاثیلغتنامه دهخدادلهاثی . [ دِ ] (ص نسبی ) منسوب به دلهاث که بعضی از اجداد ابوالقاسم نعمان بن هارون است که او را ابن الدلهاث گویند. (از الانساب سمعانی ).