لوزه 2tonsil 2, tonsillaواژههای مصوب فرهنگستانتودۀ بادامیشکل که عمدتاً از بافت تنابهای تشکیل شده است متـ . بادامک 2
گلوجهلغتنامه دهخداگلوجه . [ گ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع در 15500گزی شمال خاوری قره آغاج و 29هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ مراغه به میانه . هوای آن معتدل و دارای <span class="hl" dir=
گلوجهلغتنامه دهخداگلوجه . [ گ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عباسی بخش بستان آباد شهرستان تبریز واقع در 32هزارگزی جنوب خاوری بستان آباد و 5هزارگزی راه شوسه ٔ تبریز به میانه . هوای آن سرد و دارای 33
گلوجهلغتنامه دهخداگلوجه . [ گ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر، واقعدر 14هزارگزی شمال باختری اهر و 4500گزی ارابه رو تبریز به اهر. هوای آن معتدل و دارای 171 تن سکن
گلوجهلغتنامه دهخداگلوجه . [ گ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد واقع در 17500گزی شمال آغ کند و 11هزارگزی راه شوسه ٔ هروآباد به میانه . هوای آن معتدل و دارای 308<
گلوجهلغتنامه دهخداگلوجه . [ گ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 22500گزی جنوب باختری ورزقان ، کنار راه ارابه رو تبریز به اهر. هوای آن معتدل و دارای 529 تن سکنه است .آب آن از چشمه و محصول
لوزهلغتنامه دهخدالوزه . [ زَ / زِ ] (اِ) هر چیز که آن چرب و شیرین باشد، خواه لقمه و خواه سخنان خوب و دلکش وبه معنی فروتنی و چاپلوسی و فریب هم هست . (برهان ).
لوزهفرهنگ فارسی معین(لُ زِ) (اِ.) هر یک از دو جسم بادامی شکل کوچک که از بافت لنفی تشکیل شده و در دو طرف حلق قرار دارد.
فلوزهلغتنامه دهخدافلوزه . [ف ُ زَ / زِ ] (اِ) ستونی و چوبی را گویند که بدان خانه پوشند. و با رای بی نقطه هم آمده است . (برهان ).
کلوزهلغتنامه دهخداکلوزه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ) بمعنی کلوز است که غوزه ٔ پنبه ٔ شکفته باشد و آن را جوزقه نیز خوانند. (برهان ). بمعنی کلوز است و به زای فارسی هم آمده است . (آنندراج ). کلوز. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به کلوز شود.
لوزهلغتنامه دهخدالوزه . [ زَ / زِ ] (اِ) هر چیز که آن چرب و شیرین باشد، خواه لقمه و خواه سخنان خوب و دلکش وبه معنی فروتنی و چاپلوسی و فریب هم هست . (برهان ).
قلوزهلغتنامه دهخداقلوزه . [ ق َل ْ وَ زِ ] (اِخ ) دهی است از حسین آباد بخش حومه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 38هزارگزی شمال باختری سنندج و 6هزارگزی شمال خاوری . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن <span c
جلوزهلغتنامه دهخداجلوزه .[ ج َ زَ / زِ ] (اِ) مخفف جَلغوزه است و آن مغزی باشد باریک و دراز. (برهان ) چلغوزه . (ناظم الاطباء). فندق . بادام کوهی . (ناظم الاطباء). رجوع به جلوز شود.