لولوهرلغتنامه دهخدالولوهر. [ هََ ] (اِخ ) دهی از دهستان آورزمان شهرستان ملایر واقع در 35هزارگزی باختر شهر ملایر، کنار راه مالرو بیخوران به دهلق . جلگه ، معتدل و مالاریائی . دارای 492 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات .
لولاورلغتنامه دهخدالولاور. [ وَ ] (اِ) لولانک . (برهان ) (جهانگیری ). دبه ٔ روغن و ظرف برنجی بزرگ . (برهان ). لورانک .
لولرلغتنامه دهخدالولر. [ لو ل َ ] (اِ) از اسمای خدای عزّ و جل . (شعوری ). (و ظاهراً کلمه ٔ لرلر یا گرگر باشد).
لولاگرلغتنامه دهخدالولاگر. [ ل َ / لُو گ َ ] (ص مرکب ) لولائی . لولافروش . آن که لولا فروشد. لولاساز. آنکه لولا سازد.