لَت 1pad 3واژههای مصوب فرهنگستانصفحهای لوحمانند که معمولاً بهعنوان زیردستی یا محلی ویژه برای انجام کارهایی همچون اشاره کردن و هدایت کردن و طراحی در رایانه به کار میرود
جایمان لَتیprovenience lotواژههای مصوب فرهنگستانکوچکترین واحد فضایی در تعیین جایمان و ثبت و ضبط دادههای دوبعدی برای یافتههای سطحی و سهبعدی برای یافتههای کاوش
لت لتلغتنامه دهخدالت لت . [ ل َ ل َ ] (ص مرکب ) لخت لخت . پاره پاره : جغد که با باز و با کلنگان پردبشکندش پر و مرز گردد لت لت . عسجدی . ... دارد چو... خواجه ش لت لت ریشی دارد چو ماله آلوده به بت .عماره