لیس پس لیسفرهنگ فارسی معین(پَ) (اِ.) نوعی بازی که در آن بازیکنان در پشت خط معینی می ایستند، یکی سکه یا شیئی دیگر را به جلو پرتاب می کند و دیگران می کوشند شی ء خود را هرچه نزدیک تر به آن پرتاب کنند تا برنده شوند.
لَيْسَتِفرهنگ واژگان قرآننیست (حرف تای آن به دليل تقارن با حرف ساكن يا تشديد دار كلمه بعد حركت گرفته است )
لیسلغتنامه دهخدالیس . (اِمص ) اسم و ریشه از لیسیدن .ترکیب ها:- کاسه لیس . کون لیس . لفت و لیس .|| (اِ) لیس پرده . رجوع به لیس پرده شود. || (پسوند) مزید مؤخر امکنه ، چون : تفلیس . بدلیس . الیس .
لَيْسَتِفرهنگ واژگان قرآننیست (حرف تای آن به دليل تقارن با حرف ساكن يا تشديد دار كلمه بعد حركت گرفته است )