لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
گیلی گیلیلغتنامه دهخداگیلی گیلی . (ص ) هرچیز گرد گردنده در زبان کودکان . (از یادداشت مؤلف ). قِلی قِلی : گیلی گیلی حوضک . دور و کنار سیزک ...
لپ لپلغتنامه دهخدالپ لپ . [ ل َ ل َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز آش خوردن . || صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند.(برهان ). || لف لف . رجوع به لف لف شود.
لِيَسْتَأْذِنکُمُفرهنگ واژگان قرآنباید که از شما اجازه بگیرند (تركيب لـِ با فعل مضارع فعل امر مي سازد. حرف میم آن هم به دلیل تقارنش با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
لی لیلغتنامه دهخدالی لی . (اِ) مترادف لالا.لفظی که در عروسیها و جشنها زنان در ابراز شادی و انبساط خاطر ادا کنند و غالباً مکرر آرند لی لی لی لی .- لی لی به لالای کسی دادن یا گذاردن ؛ با او هماهنگی کردن یا به خواهشهای بی اساس او اهمیت دادن .
لِيَسْتَأْذِنکُمُفرهنگ واژگان قرآنباید که از شما اجازه بگیرند (تركيب لـِ با فعل مضارع فعل امر مي سازد. حرف میم آن هم به دلیل تقارنش با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته است)
يَبْتَلِيَفرهنگ واژگان قرآنتا بيازمايد - تا خالص و پاک گرداند(ازمصدر ابتلاءبه معناي نقل چيزي از حالي به حالي و طوري به طور ديگر است )