لوـ لوlo-lo, lift-on lift-offواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بارگیری و تخلیه، بهویژه در کشتیهای بارگُنجی، که در آن از جرثقیل برای جابهجایی بار استفاده میشود
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه
گیلی گیلیلغتنامه دهخداگیلی گیلی . (ص ) هرچیز گرد گردنده در زبان کودکان . (از یادداشت مؤلف ). قِلی قِلی : گیلی گیلی حوضک . دور و کنار سیزک ...
لپ لپلغتنامه دهخدالپ لپ . [ ل َ ل َ ] (اِ صوت ) صدا و آواز آش خوردن . || صدا و آواز آب خوردن سگ را گویند.(برهان ). || لف لف . رجوع به لف لف شود.
شارةدیکشنری عربی به فارسینشان , علا مت , امضاء و علا مت برجسته و مشخص , بوقلمون نر , پرخور , لپ لپ خورنده , نشان افتخار , نشان رسمي , علا ءم و نشانهاي مشخص کننده هرچيزي , مدال رسمي
لپلغتنامه دهخدالپ . [ ل َ ] (اِ) لقمه ٔ کلان . تکه ٔ بزرگ . (برهان ). || در لغت نامه ٔ اسدی این صورت را آورده و بدان معنی کاج و سیلی داده است با شاهد ذیل : رویش نبیند ایچ و قضا را چو بیندش بامش بر آستین و لپش بر قفازند. خطیری .ول
لپلغتنامه دهخدالپ . [ ل ُ / ل ُپ پ ] (اِ)کپ (در تداول خانگی ). هر یک از دو پاره گوشت دو سوی دهان که فک اعلی را به اسفل متصل کند. دو سوی دهان از برون سوی . دو طرف دهان از سوی بیرون که چون باد در دهان انباری از دو سوی برآمدگی پیدا کند. آن قسمت از دهان که چون
لپفرهنگ فارسی معین(لُ پّ) (اِ.) هر یک از دو سوی چهره ، دو سوی دهان . ؛ ~. ~ خوردن کنایه از: حریصانه و عجولانه خوردن .
دنلپلغتنامه دهخدادنلپ . [ دَ ل ُ ] (اِخ ) جان بوید (1840 - 1921 م .). دامپزشک اسکاتلندی که به سبب اختراع تایر هوادار (1888) معروفست . یکی از بزرگترین کارخانه های تایرسازی بریتانیابنام وی نامگ
پنلپلغتنامه دهخداپنلپ . [ پ ِ ن ِ ل ُ ] (اِخ ) زن اولیس و مادر تلماک . وی در مدت غیبت شوی خود اولیس خواستاران بسیار را به بهانه ٔ نسیجی که در دست داشت و به اتمام آن مایل بود دفع میداد و میگفت چون این کار بپایان رسد یکی از این خواستگاران را خواهد گزید لیکن هر شب بافته ٔ روز خود میشکافت . پنلپ
پنلپلغتنامه دهخداپنلپ . [ پ ِ ن ِ ل ُ ] (اِخ ) منظومه ای است غنائی تألیف رنه فوشوابا، موسیقی ژِفوره (1913م .).
پولپلغتنامه دهخداپولپ . (فرانسوی ، اِ) نام غالب نواعم مرجول الرأس (نرم تنان پابرسر) که گاه جثه ٔ آنها بسیار بزرگ با بازوهای بلند شود. اختاپوس .
چلپ چلپلغتنامه دهخداچلپ چلپ . [ چ ِ ل َ / ل ِ چ ِ ل َ / ل ِ ] (اِ صوت ) آواز راه رفتن در زمینی که آب کمی در آن باشد. (لغت محلی شوشتر،نسخه ٔ خطی ). صدایی که از شلوار و جامه ٔ تر هنگام راه رفتن یا دویدن برخیزد، یا آوایی که از راه