لچکی 2napperon, slip clothواژههای مصوب فرهنگستانرومیزی کوچکی که برای تمیز نگه داشتن رومیزی بزرگتر بر روی آن میاندازند
لکای خامlacواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رزین که حشرهای به نام لسیفر لکا (Laccifer lacca) بر شاخۀ درختان جنگلهای استوایی ترشح میکند
لاکlacquerواژههای مصوب فرهنگستانمادۀ پوششی شفاف و بیرنگ و گاه رنگی که براثر تبخیر حلاّل و یا واکنش شیمیایی خشک میشود
لاک طلاییgolden lacquerواژههای مصوب فرهنگستانلاکی که در صورت زدن آن بر برگچههای آلومینیمی، جلوهای طلاگون به آنها میدهد
لچکیلغتنامه دهخدالچکی . [ ل َ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به لچک . سه گوش . مثلث شکل . جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع .
لچکیفرهنگ فارسی معین( ~ .) (ص نسب .) منسوب به لچک . 1 - سه گوش ، مثلث شکل . 2 - پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلاع .
لچکیلغتنامه دهخدالچکی . [ ل َ چ َ ] (ص نسبی ) منسوب به لچک . سه گوش . مثلث شکل . جامه یا نقشی به صورت مثلث متساوی الاضلاع .
لچکیفرهنگ فارسی معین( ~ .) (ص نسب .) منسوب به لچک . 1 - سه گوش ، مثلث شکل . 2 - پارچه یا نقشی به صورت متساوی الاضلاع .