جزمةدیکشنری عربی به فارسیپوتين ياچکمه , اخراج , چاره يافايده , لگدزدن , باسرچکمه وپوتين زدن , چکمه ساقه بلند
بهیدنلغتنامه دهخدابهیدن . [ ب َ دَ ] (مص ) فشار دادن و افشردن . || با دو دست چسبیدن . || با پا فشردن و لگدزدن و پایمال کردن . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
تنبیه کردنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اخلاقیات دن، کتک زدن، فلکه کردن، سیلی زدن، پسگردنی زدن، اردنگی زدن، لگدزدن گوشمالی کردن، آش برای کسی پختن، ادب کردن، نسق کردن