لیرهاlyresواژههای مصوب فرهنگستانخانوادهای از زهصداهای مرکب مطلق که زههای آنها به موازات صفحۀ ساز کشیده میشود
لرهالغتنامه دهخدالرها. [ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز، واقع در 49 هزارگزی شمال زرقان کنار راه فرعی مرودشت به ابرج . دامنه ، معتدل ، مالاریایی . دارای 240 تن سکنه ٔ شیعه ٔ فارسی زبان . آب آن از قنا
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل َ رَ ](اِخ ) کوهی به ارتفاع 9200 پا، میان استرآباد و تاش . (مازندران و استرآباد رابینو بخش انگلیسی ص 79).
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل ِ رِ ] (اِخ ) کرسی بخش در «شِر». از ولایت بورژ. کنار کانال لوآر به فرانسه . دارای 1076 تن سکنه .
لرهلغتنامه دهخدالره . [ ل ُ رِ ] (اِخ ) ژان . روزنامه نویس فرانسوی . مولد کارنتان در قرن هفدهم میلادی .
لریهلغتنامه دهخدالریه . [ ] (اِخ ) نام موضعی ظاهراً به اسپانیا. رجوع به الحلل السندسیة ج 2 ص 156 شود.
لیرهارونلغتنامه دهخدالیرهارون . (اِخ ) ده کوچکی از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 12000گزی شمال باختری دهدز، کنار راه مالرو تک اولاد به موریه . دارای 37 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</span
لیرهارونلغتنامه دهخدالیرهارون . (اِخ ) ده کوچکی از بخش دهدز شهرستان اهواز واقع در 12000گزی شمال باختری دهدز، کنار راه مالرو تک اولاد به موریه . دارای 37 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6</span