لنتلغتنامه دهخدالنت . [ ل ِ ] (روسی یا انگلیسی ، اِ) نواری چسبان که بر دو سر سیم برق که برهم نهاده و پیوسته باشند پیچند پوشش را یا فیبری که در اتومبیل میان صفحات مختلفه ٔ فلزی یا گرداگرد صفحات فلزی قرار دهند جلوگیری از اتصال را. یا نواری از پارچه ٔ زفت که در اتومبیل ها در محل اتصال دو فلزکوب
ملینلغتنامه دهخداملین . [ م ُ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) نرم گرداننده . (آنندراج ). هر چیزی که نرم کند. (ناظم الاطباء). نرم کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اگر هنوز بر صلابت حال اول است به سخنهای ملین و گفتار چرب مبین اگر نرم نشود باری در درشتی نیفزاید. (مرزبان نامه
لینتلغتنامه دهخدالینت . [ ن َ ] (ع اِمص ) نرم گردیدن . نرم شدن . لین . لیان . نرمی . مقابل خشونت . لدانت . لدونت . سستی . مقابل صلابت ، سختی . ملائمی . (غیاث ): لینت عظام ؛ لینت طبیعت . || روانی (در شکم ). مقابل یبوست . خشکی : میوه ٔ پخته لینت بخشد.- لینت مزاج ؛ ر
لینتفرهنگ فارسی معین(لِ نَ) [ ع . لینة ] (مص ل .)1 - نرم گردیدن ، نرم شدن . 2 - مجازاً روانی شکم ، کارکرد شکم .
لینتلغتنامه دهخدالینت . [ ن َ ] (ع اِمص ) نرم گردیدن . نرم شدن . لین . لیان . نرمی . مقابل خشونت . لدانت . لدونت . سستی . مقابل صلابت ، سختی . ملائمی . (غیاث ): لینت عظام ؛ لینت طبیعت . || روانی (در شکم ). مقابل یبوست . خشکی : میوه ٔ پخته لینت بخشد.- لینت مزاج ؛ ر
لینتفرهنگ فارسی معین(لِ نَ) [ ع . لینة ] (مص ل .)1 - نرم گردیدن ، نرم شدن . 2 - مجازاً روانی شکم ، کارکرد شکم .