لیونةلغتنامه دهخدالیونة. [ ن َ ] (ع اِمص ) نرمی : لمس ، لامسه : المدرک به الکیفیات الاربع: الخشونة و النعومة و الخفة و اللیونة و نظائرها. (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
لونهلغتنامه دهخدالونه . [ ل َ / لُو ن َ / ن ِ ] (اِ) گلگونه . (از اوبهی ). غازه و گلگونه و سرخی زنان باشد که به روی مالند. (برهان ). سرخاب : چه مایه کرده بر آن روی لونه گوناگون بر آنکه چشم تمتع
لونهلغتنامه دهخدالونه . [ ن َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان دماوند. دارای سی تن سکنه و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
لیونةلغتنامه دهخدالیونة. [ ن َ ] (ع اِمص ) نرمی : لمس ، لامسه : المدرک به الکیفیات الاربع: الخشونة و النعومة و الخفة و اللیونة و نظائرها. (تذکره ٔ ضریر انطاکی ).
لوارلغتنامه دهخدالوار. (اِخ ) (دپارتمان دولا...) نام دپارتمانی متشکل از فره و قسمتی از بوژوله و لیونه به فرانسه . دارای 3 آرندیسمان و 32 کانتون و 338 کمون و 664822<
لوارلغتنامه دهخدالوار. (اِخ ) (دپارتمان دلاهت ...) نام دپارتمانی متشکل از ویواره ، ولای ، ژودان ، فره و لیونه به فرانسه . دارای 2 آرندیسمان و 29 کانتون و 268 کمون و <span class="hl" dir="ltr"
تروجیلیونهلغتنامه دهخداتروجیلیونه . [ ] (اِخ ) قصبه ای است که در ایونیا، نزدیک کوه میکالی و روبروی ساموس واقع است و پولس حواری وقتی که از تراوس به ملیتس می رفت یکشب درآنجا توقف کرد. (ازقاموس کتاب مقدس ).
باکیلیونهلغتنامه دهخداباکیلیونه . [ ن ِ ] (اِخ ) رودی است در ایتالیا شمالی . شعبه ای از آن به رودخانه ٔ برنتا و شعبه ٔ دیگر بدریای آدریاتیک میریزد. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 1205).