ماجراجولغتنامه دهخداماجراجو. [ ج َ ] (نف مرکب ) ماجراجوینده . هنگامه طلب . شرطلب . که پیوسته فتنه انگیزد و فتنه خواهد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ماجراجوفرهنگ مترادف و متضاد۱. آشوبطلب، بلواطلب، بلوایی، شربهپاکن، شرطلب، غوغاطلب، فتنهجو ≠ صلحجو ۲. حادثهجو، واقعهطلب ≠ سلیم
پردیس ماجراجویی،پارک ماجراجوییadventure parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که در آن سرگرمیهای متنوع در هوای آزاد همراه با چالشهای بدنی، بهویژه برای کودکان و نوجوانان، ارائه میشود
پردیس ماجراجویی،پارک ماجراجوییadventure parkواژههای مصوب فرهنگستانپردیسی که در آن سرگرمیهای متنوع در هوای آزاد همراه با چالشهای بدنی، بهویژه برای کودکان و نوجوانان، ارائه میشود
ماجراجویانهدیکشنری فارسی به انگلیسیthuggish, adventuresome, adventurous, adventurous or adventuresome, adventurously, swashbuckling
ماجراجویانهدیکشنری فارسی به انگلیسیthuggish, adventuresome, adventurous, adventurous or adventuresome, adventurously, swashbuckling